سه پرسش ساده خداوند از بندگانش!

زمان مورد نیاز برای مطالعه: 6 دقیقه
بدون دیدگاه

این نامه ای از سوی خداوند خالق، قادر و متعال است که در آن چند پرسش ساده از بندگانش را مطرح می کند. پرسش هایی که ذهن خداوند را درگیر خود کرده و پاسخی برای آنها تاکنون نیافته است!

من از کجا آمده ام؟

شما از پیش فرض گرفته اید که من وجود داشته ام. البته شما آزادید که چنین فرضیه ای را مطرح کنید و من (خدای شما) به عقاید شما احترام می گذارم! اما این فرضیه شما به من در مورد اینکه بدانم از کجا آمده ام کمکی نمی کند. شما می گویید که من از ازل وجود داشته ام، ولی در واقع من اصلاً نمی دانم ازلی بودن یعنی چه! حتی تصورش هم برای من دشوار است. من باید به عمق ابدیت فکر کنم تا یادم بیاید که از ازلیت چکار می کردم. واقعیتش خودم یادم نمی آید که از ازل وجود داشته ام یا نه، بنابراین نمی توانم این فرضیه شما را تایید کنم.

شاید هم حق با شما باشد و من از ازل وجود داشته ام. اما خوب؟ آیا این چیز خوبی است؟ اینکه کسی از ازل وجود داشته باشد از عظمت بیشتری هم برخوردار خواهد بود؟ عظمت یک موعظه و نصیحت طولانی بیشتر است یا کوتاه؟ اصلاً «عظیم» بودن یعنی چه؟ آیا چاق‌ها عظیم‌تر از لاغرها هستند، یا سالمندان عظیم‌تر از جوانان هستند؟ شما فکر می‌کنید اینکه من همواره وجود داشته‌‌ام اهمیت دارد؟

اما باز هم پاسخ اصلی سئوالم را هنوز نیافتم. من از کجا آمده ام؟ شما فقط یک سری پاسخ احتمالی را مطرح می کنید. که من وجود دارم و داشته ام. که نمی توانم خودم را آفریده باشم و همچنین خدای عظیم تری هم نیست که مرا خلق کرده باشد. بنابراین چون کسی بالاتر از من نیست که از او سئوال کنم، از شما که زیر دستان من هستید پاسخ سئوالاتم را می خواهم. شاید این فرضیه درستی نباشد ولی شاید شما من را آفریده باشید. این فرضیه را مطرح کردم چون دلایل بسیاری در رابطه با درستی این فرضیه یافته ام!

از سایر رقیبان و دوستانم، زئوس، مرکوی، الویس، تور و … که قبلاً مانند من خدا بودند پرسیدم و آنها هم همین فرضیه را مطرح کردند که ما خدایان ناشی از نیازها و ترس های شما انسان ها هستیم. گروهی از شما که پارسی بودید، میترا را آفریدید، گروهی دیگر که یهودی بودند یهوه را و شما نیز من را خلق کردید.

چرا من وجود دارم؟

فرض کنیم که من، خودم را آفریده باشم یا خدای دیگری یا حتی شما این کار را کرده باشید. حالا که من وجود دارم، چرا باید وجود داشته باشم؟

در قرآن نوشته ام که جن و انسان را آفریدم تا من را به یکتایی پرستش کنند و در جای دیگری از قرآن نوشته ام که آسمانها و زمین را خلق کردم تا بدانید که من بر همه چیز توانا و بر همه ی امور عالم آگاه هستم. در سوره دیگری گفته ام که مرگ و زندگی را آفریدم تا شما را بیازمایم و من بسیار مقتدر و آمرزنده هستم.

شما به دنبال هدف و مقصودی برای زندگی هستید و من هم در اغلب سخنانم گفته ام که هدف شما در زندگی، خوشنود و راضی نگه داشتن من است. اگر هدف زندگی شما خشنود ساختن من است، پس هدف من از وجود داشتن چیست؟ خشنود ساختن خودم؟

اگر من برای لذت و خوش گذرانی خودم وجود دارد، به نظر شما کمی خودخواهانه به نظر نمی رسد؟ این طور به نظر می رسد که من شما را به عنوان بازیچه هایی برای خودم خلق کردم. آیا من مأمورم و یا مجبورم که تا ابد این بالا و یا کنار رگ گردن شما بنشینم و خودم را با عبادات شما کوچولو ها سرگرم کنم؟ یا خودم و فرشتگانم، خودم را عبادت کنم؟ مسخره است؟ اگر نیست پس هدف از بودن من چیست؟

عده ای از شما که چاپلوس تر هم هستند، ادعا می کنند که هدف از زندگی و حیات حصول کمال است. چون شما انسان ها قبول دارید که کامل نیستید و تلاش می کنید تا در طول زندگی کوتاه خود با کوشش و عبادت به کمال برسید. در واقع من را الگوی خودتان قرار داده اید تا شبیه من باشید. اما آیا من هم باید تلاش کنم؟ اگر قرار باشید من کامل و کمال مطلق باشم پس هدف از وجود من چیزی مثل سیبل هدف گیری است؟

من واقعا نمی توانم هدفی را برای خودم در نظر بگیرم و یا به خودم نسبت بدهم و این واقعا برای من کسل کننده و یکنواخت است. چون من قدرتی فراتر از خودم ندارم، پس هیچ مقصودی هم ندارم. برای هیچ چیزی زندگی نمی‌کنم. این‌ها همه بی‌معناست.

شاید بگویید من از روی «عشق» شما را آفریدم! ولی همین ابتدا عرض کنم که شما در حد و اندازه ای نیستید که به من عشق بورزید. من خدای بسیار کاملی هستم و در تنهایی خودم نیازی به دوست داشتن و عشق ورزیدن شما ندارم. چون اگر بخواهم به من عشق بورزید و من را دوست داشته باشید این طور برداشت می شود که من به محبت و توجه شما نیاز دارم، بنابراین مجبورم برای کسانی که مرا دوست ندارند جهنم و عذاب وحشتناکی محیا کنم. البته اگر قرار باشد من جهنم را ساخته باشم هم باید چیزی بسازم که پر از درد و رنج، ظلمت و عذاب باشد که در این صورت چیزی خلق کرده ام که کاملا بر خلاف من و جدای از خوبی مطلق بودن من است و این که از کجا می دانستم من را به خاطر خودم میخواهید یا به خاطر ترس از جهنم؟ عبادت من به خاطر ترس از جهنم اصلا چیز عاشقانه ای نیست.

اگر شما موجوداتی خلق می کردید و از قبل می دانستید که قرار است در جایی خوفناک آنها را عذاب بدهید، چه احساسی داشتید؟ درباره خودتان چه فکری می کردید؟ بهتر نبود از همان اول آنها را نمی آفریدید؟

شاید فکر کنید دوزخ، جهنم، آتش و … یک استعاره است. آیا در مورد بهشت هم همینطور فکر می کنید؟

من از کجا میدانم چه چیزی درست است و چه چیزی غلط!

شما خیلی چیز ها را از کودکی در مدرسه و یا خانواده یاد میگیرید. برخی رفتار ها نیز به صورت غریزی نسل به نسل در شما و یا سایر مخلوقاتم شکل گرفته است. اما من این خوبی و بدی را از کجا می دانم؟

من به واسطه محمد، عیسی، موسی و … کتابهایی در اختیارتان قرار داده ام تا با خواندن آن بدانید که چه کاری خوب است و چه کاری بد. در واقع من مرجع نهایی برای اخلاق هستم. من باید تصمیم بگیرم که چه کاری خوب است و چه کاری بد. اگر آنها را انجام دادید که پاداش میگیرید و اگر نه جهنم و عذاب در انتظارتان خواهد بود. پس من هستم که می گویم چه کاری باید انجام بدهید و شما هم باید به تصمیم من اعتماد کنید. چون شما بنده های من هستید، آیا من آزاد هستم که هر تصمیمی خواستم بگیرم؟

فرض کنید من تصمیم می گیرم مسلمانان من را در روز جمعه بیشتر گرامی بدارند و یهودیان در روز شنبه و مسیحیان در روز یکشنبه. البته اگر یهودیان در روز شنبه کار دیگری انجام دهند، حالشان را خواهم گرفت. اما واقعا چه شد که تصمیم گرفتم تا هر هفت روز یکبار این کار را انجام دهید؟ چرا عدد هفت باید برای من عزیز باشد؟ چرا عدد شش را به شیطان نسبت دادم؟ بگذریم…

اگر قرار باشد من تصمیم گیرنده و معیار نهایی باشم، بنابراین اگر بگویم که گردن بقیه هم نوعان خود را قطع کنید، یا اگر دزدی کردند دستش را قطع کنید یا اگر همسرتان به شما خیانت کرد حق دارید با سنگ آنقدر بزنید تا بمیرد یا مخالفان من را از بلندی پرتاب کنید یا ارزش زنان را به دلیل جنسیتشان نصف مردان حساب کنید، بنابراین نباید این تصمیمات برای شما غیر اخلاقی باشد، چون من دستور داده ام و آنها را درست می دانم. شاید از نظر شما بیرحمانه باشد اما برای من کاملا اخلاقی و مستحق پاداش عظیمی است.

فقط نمی دانم که بر چه اساسی تشخیص داده ام که این کارها درست است. چون مرجعی بالاتر از خودم ندارم. به نظر می رسد به صورت تصادفی این قوانین و معیارهای اخلاقی را وضع کرده باشم و یا شاید هم از روی هوی و هوس! ممکن است در نسل های بعدی شما، پیامبری برانگیزم و بگویم ادرار گاو و حتی خود گاو مقدس است! البته فکر کنم قبلا جایی این را گفته ام!

اگر من کامل باشم، پس چیزهایی در اخلاقیات است که من نمی توانم انجام دهد. برای مثال من نمی توانم به کسی حسودی کنم، حس شهوت رانی ندارم و هرگز تجربه نخواهم کرد، نمی توانم به کسی کینه ای داشته باشم. اگر من کامل هستم باید بتوانم همه این کارها را هم انجام دهم، اگر شما چیزهایی را احساس می‌کنید و انجام می‌دهید که من نمی‌توانم، پس نمی‌توانم قدرتمندتر از شما باشم.

البته خود شما یک راه پیش روی من قرار دادید و آن این است که من نظراتم را بر اساس نیازهای جسمانی شما اعلام کنم. شما انسان هستید و در جهان فیزیکی خودتان، چیز هایی دارید که تکان می خورد. من می توانم برای شما قوانینی تعریف و تعیین کنم که برای زندگی در این محیط فیزیکی مفید باشد. می توانم اخلاقیات را در قالب مادی تعریف کنم. قوانینی که با حیات شما نسبت داشته باشد نه با دل بخواه من.

برای مثال می توانم بگویم که به همدیگر آسیب نزنید، به همدیگر کمک کنید تا شانس زندگی و دوام جامعه افزایش پیدا کند. با پدر، مادر یا خواهر و برادر خودتان سکس نکنید تا کودکانی با یک دست و سه پا یا یک چشم و دو سر به دنیا نیاید. البته شما اسمش را گذاشتید اختلالات ژنتیکی، ولی زمان آفرینش شما من این را نمی دانستم! این کار شبیه ارائه یک دفترچه راهنما برای محصولی است که من ساخته ام است. اما مشکلی که وجود دارد این است که برخی از شما که حتی با من آشنا نیستید هم این مسائل را بواسطه زندگی در طبیعت کشف کرده اید و من اینجا به جای تعیین اخلاقیات فقط وظیفه انتقال آن ها را دارم. شما در واقع با ذهن خلاق و توانایی که در طول میلیون ها سال تکامل پیدا کرده، تمامی این مسائل را با استدلال و علم از طبیعت کشف کرده اید و نیازی به من نداشته اید.

حتی پیش از این که به واسطه موسی قوانین و شریعت خودم را اعلام کنم، از هزاران سال پیش از آن، خودتان میدانستید که چه چیزی خوب است و چه چیزی بد.

ممنون از این که وقت با ارزش خودتان را برای توجه به پرسش های من اختصاص دادید. بی صبرانه منتظر پاسخ های شما بندگان عزیز و دوست داشتنی ام هستند (غیر از بهاییان، یهودیان، بوداییان، مسیحیان، هندو ها،… آنها لیاقت بهشت من را ندارند!)

صفحه اینستاگرام آتئیست ایران
کانال تلگرام آتئیست ایران

این مطالب را به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست